روحیه بیماران سرطانی را دریابید
بیش از نیمی از مبتلایان به سرطان دچار اختلالهای اعصاب و روان میشوند. به همین دلیل لزوم درمانهای مداخلهگرایانه روانپزشکی کاملا حس میشود. دکتر رئوفه قیومی، متخصص اعصاب و روان و عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران میگوید: «هدف نهایی اقدامهای روانشناختی مداخلهگرایانه در بیماران مبتلا به سرطان این است که بیمار حس کند بر شرایط موجود مسلط است تا بتواند روند درمانی را به خوبی سیر کند و سریعتر بهبود یابد.» در این مطلب به این مساله میپردازیم که سرطان چه تاثیری بر اعصاب و روان بیماران مبتلا به سرطان دارد و اطرافیان بیمار مبتلا به سرطان چگونه میتوانند به او در تسریع روند درمانش کمک کنند.
معمولا واکنش بیماران وقتی متوجه میشوند به سرطان مبتلا شدهاند، چگونه است؟
تقریبا همه بیماران از نظر روانی چند مرحله را طی میکنند؛ انکار، خشم، چانهزنی و در آخر پذیرش بیماری اما موضوع مهم این است که این مراحل در بعضی از بیماران کوتاه و در برخی دیگر بسیار طولانی است. مطالعات نشان داده بیمارانی که خیلی زود وارد مرحله پذیرش بیماری میشوند، انسانهایی هستند که امیدواری و خوشبینی بیشتری نسبت به سیر درمانی و بهبودشان دارند و در عمل نیز واقعا شانس بهبودشان بسیار بالاتر از کسانی است که در مورد پذیرش بیماری مقاومت میکنند. اولین قدم در بیماران سرطانی این است که ورود به مرحله پذیرش را تسریع کنیم.
اختلالهای اعصاب و روان این بیماران بیشتر از چه نوعی است؟
بعد از اینکه بیمار از وجود سرطان در بدنش مطلع شد، وارد مراحل سخت دیگری میشود؛ اول، هراس از بیپولی است چون معمولا داروها گران و بیماران اغلب در سنین بالا هستند و درآمدشان کاهش یافته است. علاوهبر اینها تغییرات جسمی و ظاهری، ترس از بدریختی، ترس از ناتوانی، ترس از منزوی شدن، ترس از گسستگی روابط و از دست دادن استقلال و ترس از مرگ و... فشارهای روانی هستند که بیمار و اطرافیانش متحمل میشوند. مهمترین اختلال، اختلال تطبیقی است که بیمار مبتلا به آن معمولا نمیتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد و عوارض مهمی مانند اختلال اضطراب و افسردگی به مشکلاتش اضافه میشود. حدود 13 درصد از مبتلایان به افسردگی و 8 درصد دچار دلیریوم میشوند. افراد دچار دلیریوم زمان و مکان را نمیتوانند تشخیص دهند. این اختلال در افرادی که بستری هستند زیاد دیده میشود. البته داروهای شیمیدرمانی و مخدرهای ضددرد هم باعث ایجاد افسردگی میشود. بعضی از تومورها نیز به دلیل مکان قرارگیریشان در دستگاه عصبی مرکزی یا ترشحات موادی خاص چنین عملکردی دارند. به همین دلیل همه بیماران مبتلا به سرطان باید تحتنظر گروه روانپزشکی باشند تا جلوی اختلالهای اعصاب و روان گرفته شود.
بعضی از بیماران بسیار ناامید و افسرده هستند. آیا چنین حالتهای روانیای میتواند علامت خودکشی بیمار باشد؟
هرچند افکار خودکشی در بیماران وجود دارد ولی اقدام به آن در بیماران مبتلا به سرطان چندان تفاوتی با جمعیت عادی ندارد. اطرافیان باید به بعضی از حالتهای بیمار که ممکن است نشانههایی از اقدام به خودکشی باشد، بیشتر توجه کنند. افسردگی شدید، احساس درماندگی، درد غیرقابل کنترل، دلیریوم خفیف، خستگی مفرط، آسیبهای روانی قبلی، حمایت نشدن از جانب خانواده و سابقه قبلی تهدید یا اقدام به خودکشی از علائمی هستند که احتمال خودکشی در بیماران سرطانی را بالا میبرند.
پذیرش بیماری سرطان در افراد به چه عواملی وابسته است؟
سن، نوع سرطان، بدخیم بودن و خوشخیم بودن آن، محل توده یا تومور، تاریخچه قبلی روانپزشکی، میزان حمایت اجتماعی از بیمار، مهارتهای ارتباطی او با دیگران، وضعیت تاهل، جایگاه اقتصادی و اجتماعی، حتی نوع قومیت و جنسیت.
از نظر روانی، اطرافیان بیمار چه کمکی میتوانند بکنند؟
اولین قدم، آموزش مدیریت استرس است. بیشک همه بیماران به دلایل مختلفی استرس جدید و زیادی را تجربه میکنند. دیدگاههای بیماران نیز باید اصلاح شود؛ آنها نباید به سرطان به چشم مشکل غیرقابل حلی نگاه کنند. این آموزشها باعث میشود فرد حس کنترل بیشتری روی بیماریاش داشته باشد و از شدت اضطرابش کاسته شود. معنویت نیز تاثیر زیادی روی کنار آمدن افراد با سرطان و بهبود سریعتر بیماری دارد. در این موارد گروهدرمانی هم خیلی تاثیرگذار است. گروهی از افراد که بیماری را تجربه کردهاند، دور هم جمع میشوند، از تجربههایشان درباره بیماری میگویند و با یکدیگر همدردی میکنند. بهطور کلی همه اطرافیان بیمار باید در نحوه رفتار و سوال کردن از بیماران خیلی محتاط باشند تا باعث رنجششان نشود.
چه سوالهایی ممکن است برای فرد مبتلا به سرطان آزاردهنده باشد؟
دکتر باربارا آندرسن، تحقیقاتی روی بیماران مبتلا به سرطان داشته و به سوالهایی که اضطراب بیماران را بالا میبرد، اشاره کرده است؛ سوالهایی مثل چند جلسه شیمیدرمانی یا رادیوتراپی میشوی؟ بیماریات در چه مرحلهای است؟ هزینه داروها چقدر است؟ یکی دیگر از رفتارهای غلط، در مقابله با بیماران این است که به آنها بگوییم تو قوی هستی و باید سرطان را شکست دهی؛ چون اگر بیمار واقعا ناتوان یا ناامید باشد، با این جملهها ناامیدتر میشود احساس گناه به او دست میدهد.
رفتار اطرافیان چگونه باید باشد؟
بیماران مبتلا به سرطان به همدردی نیاز دارند. سعی کنیم باورهای غیرمنطقی، منفی و اغراقآمیزشان را اصلاح کنیم. میتوانیم درباره نگرانیهایشان سوال کنیم و به آنها اطمینان دهیم در کنارشان میمانیم. این روشها باعث میشود امیدواری و خوشبینیشان زیاد شود. بهتر است اطلاعات پزشکی را در اختیارشان قرار ندهیم مگر اینکه خودشان بخواهند. هیچ وقت نگویید چه کاری از دست من بر میآید چون بیمار به دلیل بیماری و عوارض داروها، خسته و ناتوان است و اصلا تمرکزی روی خواستههایش ندارد. خودتان باید پیشنهاد دهید؛ مثلا بگویید میخواهم غذا برایت بیاورم یا بچهها چند روزی کنار من میمانند. باید به او درباره بیماریاش اطلاعات داد ولی اصلا لازم نیست وارد جزئیات شد. هدف کلی این است که بیمار حس کند بر شرایط موجود مسلط است. همه انسانها با کنترل بر شرایط، اوضاع را به بهترین شکل رهبری میکنند.
معمولا واکنش بیماران وقتی متوجه میشوند به سرطان مبتلا شدهاند، چگونه است؟
تقریبا همه بیماران از نظر روانی چند مرحله را طی میکنند؛ انکار، خشم، چانهزنی و در آخر پذیرش بیماری اما موضوع مهم این است که این مراحل در بعضی از بیماران کوتاه و در برخی دیگر بسیار طولانی است. مطالعات نشان داده بیمارانی که خیلی زود وارد مرحله پذیرش بیماری میشوند، انسانهایی هستند که امیدواری و خوشبینی بیشتری نسبت به سیر درمانی و بهبودشان دارند و در عمل نیز واقعا شانس بهبودشان بسیار بالاتر از کسانی است که در مورد پذیرش بیماری مقاومت میکنند. اولین قدم در بیماران سرطانی این است که ورود به مرحله پذیرش را تسریع کنیم.
اختلالهای اعصاب و روان این بیماران بیشتر از چه نوعی است؟
بعد از اینکه بیمار از وجود سرطان در بدنش مطلع شد، وارد مراحل سخت دیگری میشود؛ اول، هراس از بیپولی است چون معمولا داروها گران و بیماران اغلب در سنین بالا هستند و درآمدشان کاهش یافته است. علاوهبر اینها تغییرات جسمی و ظاهری، ترس از بدریختی، ترس از ناتوانی، ترس از منزوی شدن، ترس از گسستگی روابط و از دست دادن استقلال و ترس از مرگ و... فشارهای روانی هستند که بیمار و اطرافیانش متحمل میشوند. مهمترین اختلال، اختلال تطبیقی است که بیمار مبتلا به آن معمولا نمیتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد و عوارض مهمی مانند اختلال اضطراب و افسردگی به مشکلاتش اضافه میشود. حدود 13 درصد از مبتلایان به افسردگی و 8 درصد دچار دلیریوم میشوند. افراد دچار دلیریوم زمان و مکان را نمیتوانند تشخیص دهند. این اختلال در افرادی که بستری هستند زیاد دیده میشود. البته داروهای شیمیدرمانی و مخدرهای ضددرد هم باعث ایجاد افسردگی میشود. بعضی از تومورها نیز به دلیل مکان قرارگیریشان در دستگاه عصبی مرکزی یا ترشحات موادی خاص چنین عملکردی دارند. به همین دلیل همه بیماران مبتلا به سرطان باید تحتنظر گروه روانپزشکی باشند تا جلوی اختلالهای اعصاب و روان گرفته شود.
بعضی از بیماران بسیار ناامید و افسرده هستند. آیا چنین حالتهای روانیای میتواند علامت خودکشی بیمار باشد؟
هرچند افکار خودکشی در بیماران وجود دارد ولی اقدام به آن در بیماران مبتلا به سرطان چندان تفاوتی با جمعیت عادی ندارد. اطرافیان باید به بعضی از حالتهای بیمار که ممکن است نشانههایی از اقدام به خودکشی باشد، بیشتر توجه کنند. افسردگی شدید، احساس درماندگی، درد غیرقابل کنترل، دلیریوم خفیف، خستگی مفرط، آسیبهای روانی قبلی، حمایت نشدن از جانب خانواده و سابقه قبلی تهدید یا اقدام به خودکشی از علائمی هستند که احتمال خودکشی در بیماران سرطانی را بالا میبرند.
پذیرش بیماری سرطان در افراد به چه عواملی وابسته است؟
سن، نوع سرطان، بدخیم بودن و خوشخیم بودن آن، محل توده یا تومور، تاریخچه قبلی روانپزشکی، میزان حمایت اجتماعی از بیمار، مهارتهای ارتباطی او با دیگران، وضعیت تاهل، جایگاه اقتصادی و اجتماعی، حتی نوع قومیت و جنسیت.
از نظر روانی، اطرافیان بیمار چه کمکی میتوانند بکنند؟
اولین قدم، آموزش مدیریت استرس است. بیشک همه بیماران به دلایل مختلفی استرس جدید و زیادی را تجربه میکنند. دیدگاههای بیماران نیز باید اصلاح شود؛ آنها نباید به سرطان به چشم مشکل غیرقابل حلی نگاه کنند. این آموزشها باعث میشود فرد حس کنترل بیشتری روی بیماریاش داشته باشد و از شدت اضطرابش کاسته شود. معنویت نیز تاثیر زیادی روی کنار آمدن افراد با سرطان و بهبود سریعتر بیماری دارد. در این موارد گروهدرمانی هم خیلی تاثیرگذار است. گروهی از افراد که بیماری را تجربه کردهاند، دور هم جمع میشوند، از تجربههایشان درباره بیماری میگویند و با یکدیگر همدردی میکنند. بهطور کلی همه اطرافیان بیمار باید در نحوه رفتار و سوال کردن از بیماران خیلی محتاط باشند تا باعث رنجششان نشود.
چه سوالهایی ممکن است برای فرد مبتلا به سرطان آزاردهنده باشد؟
دکتر باربارا آندرسن، تحقیقاتی روی بیماران مبتلا به سرطان داشته و به سوالهایی که اضطراب بیماران را بالا میبرد، اشاره کرده است؛ سوالهایی مثل چند جلسه شیمیدرمانی یا رادیوتراپی میشوی؟ بیماریات در چه مرحلهای است؟ هزینه داروها چقدر است؟ یکی دیگر از رفتارهای غلط، در مقابله با بیماران این است که به آنها بگوییم تو قوی هستی و باید سرطان را شکست دهی؛ چون اگر بیمار واقعا ناتوان یا ناامید باشد، با این جملهها ناامیدتر میشود احساس گناه به او دست میدهد.
رفتار اطرافیان چگونه باید باشد؟
بیماران مبتلا به سرطان به همدردی نیاز دارند. سعی کنیم باورهای غیرمنطقی، منفی و اغراقآمیزشان را اصلاح کنیم. میتوانیم درباره نگرانیهایشان سوال کنیم و به آنها اطمینان دهیم در کنارشان میمانیم. این روشها باعث میشود امیدواری و خوشبینیشان زیاد شود. بهتر است اطلاعات پزشکی را در اختیارشان قرار ندهیم مگر اینکه خودشان بخواهند. هیچ وقت نگویید چه کاری از دست من بر میآید چون بیمار به دلیل بیماری و عوارض داروها، خسته و ناتوان است و اصلا تمرکزی روی خواستههایش ندارد. خودتان باید پیشنهاد دهید؛ مثلا بگویید میخواهم غذا برایت بیاورم یا بچهها چند روزی کنار من میمانند. باید به او درباره بیماریاش اطلاعات داد ولی اصلا لازم نیست وارد جزئیات شد. هدف کلی این است که بیمار حس کند بر شرایط موجود مسلط است. همه انسانها با کنترل بر شرایط، اوضاع را به بهترین شکل رهبری میکنند.
نظر دهید