حرفهایی که نباید به بیماران سرطانی بگویید
آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که روزبهروز بر تعداد مبتلایان به انواع و اقسام سرطانها افزوده میشود. بعضی از این سرطانها نامآشنا و گروهی دیگر بیماریهای نادری هستند که پیر و جوان نمیشناسند و فرد را با انواع و اقسام علائم ناخوشایند و روند درمانی دشوار روبهرو میکنند. شاید در ابتدا باور نکنید که سرطان تا چه حد میتواند یک فرد را ضعیف و ناتوان کند اما مهم است که در برخورد با بیماران، روحیهتان را حفظ کنید و حرفهای اشتباهی به زبان نیاورید. بیمار مبتلا به سرطان در وضعیت معلقی قرار دارد و برای زنده ماندن تقلا میکند. پس با صحبتهای تان بیماران را آزرده خاطر نکنید. مهم است که هنگام صحبت کردن با یک بیمار سرطانی واژهها را با احتیاط بیشتری انتخاب کنید. گاهی اوقات انجام کارهای خوشحالکننده برای یک بیمار بهتر از حرفهای بیهوده است.
برای مثال اگر با دوست بیمارتان تلویزیون تماشا کنید یا برایش گل بفرستید خیلی بهتر از این است که بگویید«متاسفم که تو را بیمار میبینم، به تو زیاد فکر میکنم.» این نکات را دکتر باربارا اندرسون، محقق و پروفسور روانشناسی به شما گوشزد میکند. به هر حال برای پیشگیری از صحبتهای ناخوشایند توصیه میشود که این جملات را به زبان نیاورید تا شرایط روحی و روانی بیمار بدتر نشود و بتواند درد و رنج سرطان را با کمک شما راحتتر تحمل کند.
چه حسی داری؟
وقتی برای عیادت به بیمارستان میروید بعد از حال و احوالپرسی معمول ممکن است از بیمارتان بپرسید که چه حسی دارد و بهبودی را احساس میکند؟ دکتر اندرسون پزشکی است که به عیادتکنندگان توصیه میکند این سوال را از بیماران سرطانی نپرسند. او میگوید:« این حرف برای بیمار بسیار ناراحتکننده است. یادتان باشد که شاید بعد از جراحی یا طی کردن دوران شیمیدرمانی بیمار احساس بهبود نداشته باشد و ضعف و مشکلات تازهای را تجربه کند. با این سوال فقط به او یادآوری میکنید که حال خوبی ندارد و بهبود از او فاصله گرفته است.»
مادربزرگ من هم سرطان داشت...
شاید وقتی شرایط دوست بیمارتان را میبینید یکی از افراد فامیل را به خاطر میآورید که او هم سرطان داشته است. با این وجود هیچ لزومی ندارد که داستان فامیل بیمارتان را تعریف کنید. بهویژه اگر داستان شما پایان خوشی نداشته و سرانجام به مرگ منتهی شده هیچ دلیلی ندارد که سایرین را هم در جریان قرار دهید. شنیدن اینکه بهطور مثال پسرعموی شما سرطان پروستات داشته و درنهایت فوت کرده، دردی از سایر بیماران دوا نمیکند. شاید هم نوع سرطانها متفاوت باشد اما به هر حال توصیه میشود در عیادتها در این باره سخنی به میان نیاورید و روند طولانی سرطان سایرین را برای بیمار و خانوادهاش بازگو نکنید.
کاری از دست من ساخته است؟
تعارف رایجی است که شاید در موقعیتهای دیگر به کام طرف مقابل شما خوش بیاید اما در مورد بیمار سرطانی قضیه فرق میکند. به جای این پرسش بهتر است کاری برای بیمار انجام دهید که در آن شرایط قادر به انجام آن سؤال نیست. شاید به قدری خسته و بیحال باشد که نمیتواند به انجام دادن کاری فکر کند و ایدهای هم ندارد که شما چه کاری میتوانید برایش انجام دهید. ترسا ریان، وکیل 52 سالهای است که از سرطان نجات یافته است. او در این زمینه شما را راهنمایی میکند:«اگر بیمار در خانه بستری شده به او پیشنهاد دهید که آخر هفته شام یا ناهار میپزید و به خانهاش میآورید. بپرسید کدام روز را ترجیح میدهد. اگر این کار برایتان مقدور نیست از او بخواهید که بخشی از خریدهای بیرون را برایش انجام دهید یا مراقب فرزندانش باشید و آنها را به پارک یا سینما ببرید. اگر همسر یا دوستی دارد که کارها را انجام میدهند، آنها را همیاری کنید.» به هر حال پیشنهادات شما میتواند برای چنین فردی مفید واقع شود اما اینکه یک سوال کلی بپرسید، برای فرد بستری فایدهای ندارد و شاید حرف شما را تعارف در نظر بگیرد. پس اگر قصد کمک دارید پیشنهادهایتان را با جزئیات مطرح کرده و برای عمل به حرفهایتان آماده باشید.
بیماریات چقدر جدی است؟
درست است که نگران هستید اما سعی کنید در مورد روشهای تشخیص و درمان کمتر کنجکاوی کنید و جزئیات را از بیمار نپرسید. سوال ناراحتکننده دیگر این است که بگویید:«چند جلسه شیمیدرمانی لازم داری؟» یا اینکه بپرسید:«آیا رادیوتراپی را شروع کردهای؟» به گفته دکتر اندرسون این سوالات نهتنها حال بیمار را بهتر نمیکند، بلکه استرس و نگرانیهایش را افزایش میدهد. ممکن است برای سوالات شما پاسخی نداشته باشد و خودش هم از این بابت مضطرب شود. یادتان باشد که بعضی از بیماران سعی میکنند بخشی از بیماری و روشهای درمانی را به طور خصوصی پیش خودشان نگه دارند و دلشان نمیخواهد تمام مراحل درمان را موبهمو برای دیگران تشریح کنند. بنابراین اگر خود بیمار در این زمینه صحبتی ندارد، شما هم به خواسته او احترام بگذارید و بیش از حد کنجکاوی به خرج ندهید.
تو قوی هستی و میتوانی از پس بیماری بربیایی
جکی دونالدسون، نویسندهای 44 ساله ای است که توانسته در نبرد با سرطان پیروز و سربلند شود. او بعد از بهبود به اطرافیان بیماران سرطانی توصیه میکند که چنین جملهای را به فرد مبتلا به سرطان نگویند چون ممکن است یک بیمار ضعیف و ناراحت را آزردهتر کند. جکی در این باره میگوید:« بعضیوقتها وقتی دوستان و آشنایان به دیدنم میآمدند، دوست داشتم به جای شنیدن جملات مثبت و امیدوار کننده، با من همدردی کنند.»
در روزنامه مقالهای درباره بیماریات خواندم
هیچوقت برای بیمار سرطانی، دکتر نشوید و نقش فرد آگاهی را بازی نکنید که درمورد بیماری سرطان همه مطالب را میداند. دکتر اندرسون از شما تقاضا میکند که این نکته مهم را به خاطر بسپارید. او میگوید:«اگر بیماری نیاز به اطلاعات داشته باشد، خودش این موضوع را با شما در میان میگذارد یا از شما میخواهد که در این مورد برایش تحقیق کنید. پس خودتان پیشدستی نکنید و اطلاعات اضافی و غیرکارشناسانهتان را جار نزنید.» بیمار سرطانی به اندازه کافی از سوی پزشکان و تیم پزشکی اطلاعات مختلف را دریافت میکند، بنابراین انتقال اطلاعات پزشکی، مقالات، مجلات و روزنامهها به بیمار سرطانی ضرورتی ندارد.
برای مثال اگر با دوست بیمارتان تلویزیون تماشا کنید یا برایش گل بفرستید خیلی بهتر از این است که بگویید«متاسفم که تو را بیمار میبینم، به تو زیاد فکر میکنم.» این نکات را دکتر باربارا اندرسون، محقق و پروفسور روانشناسی به شما گوشزد میکند. به هر حال برای پیشگیری از صحبتهای ناخوشایند توصیه میشود که این جملات را به زبان نیاورید تا شرایط روحی و روانی بیمار بدتر نشود و بتواند درد و رنج سرطان را با کمک شما راحتتر تحمل کند.
چه حسی داری؟
وقتی برای عیادت به بیمارستان میروید بعد از حال و احوالپرسی معمول ممکن است از بیمارتان بپرسید که چه حسی دارد و بهبودی را احساس میکند؟ دکتر اندرسون پزشکی است که به عیادتکنندگان توصیه میکند این سوال را از بیماران سرطانی نپرسند. او میگوید:« این حرف برای بیمار بسیار ناراحتکننده است. یادتان باشد که شاید بعد از جراحی یا طی کردن دوران شیمیدرمانی بیمار احساس بهبود نداشته باشد و ضعف و مشکلات تازهای را تجربه کند. با این سوال فقط به او یادآوری میکنید که حال خوبی ندارد و بهبود از او فاصله گرفته است.»
مادربزرگ من هم سرطان داشت...
شاید وقتی شرایط دوست بیمارتان را میبینید یکی از افراد فامیل را به خاطر میآورید که او هم سرطان داشته است. با این وجود هیچ لزومی ندارد که داستان فامیل بیمارتان را تعریف کنید. بهویژه اگر داستان شما پایان خوشی نداشته و سرانجام به مرگ منتهی شده هیچ دلیلی ندارد که سایرین را هم در جریان قرار دهید. شنیدن اینکه بهطور مثال پسرعموی شما سرطان پروستات داشته و درنهایت فوت کرده، دردی از سایر بیماران دوا نمیکند. شاید هم نوع سرطانها متفاوت باشد اما به هر حال توصیه میشود در عیادتها در این باره سخنی به میان نیاورید و روند طولانی سرطان سایرین را برای بیمار و خانوادهاش بازگو نکنید.
کاری از دست من ساخته است؟
تعارف رایجی است که شاید در موقعیتهای دیگر به کام طرف مقابل شما خوش بیاید اما در مورد بیمار سرطانی قضیه فرق میکند. به جای این پرسش بهتر است کاری برای بیمار انجام دهید که در آن شرایط قادر به انجام آن سؤال نیست. شاید به قدری خسته و بیحال باشد که نمیتواند به انجام دادن کاری فکر کند و ایدهای هم ندارد که شما چه کاری میتوانید برایش انجام دهید. ترسا ریان، وکیل 52 سالهای است که از سرطان نجات یافته است. او در این زمینه شما را راهنمایی میکند:«اگر بیمار در خانه بستری شده به او پیشنهاد دهید که آخر هفته شام یا ناهار میپزید و به خانهاش میآورید. بپرسید کدام روز را ترجیح میدهد. اگر این کار برایتان مقدور نیست از او بخواهید که بخشی از خریدهای بیرون را برایش انجام دهید یا مراقب فرزندانش باشید و آنها را به پارک یا سینما ببرید. اگر همسر یا دوستی دارد که کارها را انجام میدهند، آنها را همیاری کنید.» به هر حال پیشنهادات شما میتواند برای چنین فردی مفید واقع شود اما اینکه یک سوال کلی بپرسید، برای فرد بستری فایدهای ندارد و شاید حرف شما را تعارف در نظر بگیرد. پس اگر قصد کمک دارید پیشنهادهایتان را با جزئیات مطرح کرده و برای عمل به حرفهایتان آماده باشید.
بیماریات چقدر جدی است؟
درست است که نگران هستید اما سعی کنید در مورد روشهای تشخیص و درمان کمتر کنجکاوی کنید و جزئیات را از بیمار نپرسید. سوال ناراحتکننده دیگر این است که بگویید:«چند جلسه شیمیدرمانی لازم داری؟» یا اینکه بپرسید:«آیا رادیوتراپی را شروع کردهای؟» به گفته دکتر اندرسون این سوالات نهتنها حال بیمار را بهتر نمیکند، بلکه استرس و نگرانیهایش را افزایش میدهد. ممکن است برای سوالات شما پاسخی نداشته باشد و خودش هم از این بابت مضطرب شود. یادتان باشد که بعضی از بیماران سعی میکنند بخشی از بیماری و روشهای درمانی را به طور خصوصی پیش خودشان نگه دارند و دلشان نمیخواهد تمام مراحل درمان را موبهمو برای دیگران تشریح کنند. بنابراین اگر خود بیمار در این زمینه صحبتی ندارد، شما هم به خواسته او احترام بگذارید و بیش از حد کنجکاوی به خرج ندهید.
تو قوی هستی و میتوانی از پس بیماری بربیایی
جکی دونالدسون، نویسندهای 44 ساله ای است که توانسته در نبرد با سرطان پیروز و سربلند شود. او بعد از بهبود به اطرافیان بیماران سرطانی توصیه میکند که چنین جملهای را به فرد مبتلا به سرطان نگویند چون ممکن است یک بیمار ضعیف و ناراحت را آزردهتر کند. جکی در این باره میگوید:« بعضیوقتها وقتی دوستان و آشنایان به دیدنم میآمدند، دوست داشتم به جای شنیدن جملات مثبت و امیدوار کننده، با من همدردی کنند.»
در روزنامه مقالهای درباره بیماریات خواندم
هیچوقت برای بیمار سرطانی، دکتر نشوید و نقش فرد آگاهی را بازی نکنید که درمورد بیماری سرطان همه مطالب را میداند. دکتر اندرسون از شما تقاضا میکند که این نکته مهم را به خاطر بسپارید. او میگوید:«اگر بیماری نیاز به اطلاعات داشته باشد، خودش این موضوع را با شما در میان میگذارد یا از شما میخواهد که در این مورد برایش تحقیق کنید. پس خودتان پیشدستی نکنید و اطلاعات اضافی و غیرکارشناسانهتان را جار نزنید.» بیمار سرطانی به اندازه کافی از سوی پزشکان و تیم پزشکی اطلاعات مختلف را دریافت میکند، بنابراین انتقال اطلاعات پزشکی، مقالات، مجلات و روزنامهها به بیمار سرطانی ضرورتی ندارد.
نظر دهید