توجه به حجاب در آیات قرآن و روایات
توجه به حجاب در آیات قرآن و روایات:
در این مقاله فقط به برخی از این آیات و روایات در حد فهم کلی اشاره می شود. سه واژه «خمار»، «جلباب» و «سراویل» نقش کلیدی در فهم حدود حجاب اسلامی دارند، و از این سه با عناوین «مقنعه»، «چادر» و «شلوار» در جامعه ایران یاد می شود. ضرورت پوشیدن خمار از آیه شریفه سوره نور استفاده می شود که می فرماید: «ولْیضْربْن بخمرهنّ على جیوبهنّ…» (نور/۳۱) راغب ذیل واژه خمار می نویسد: خمار در اصل به معنای پوشاندن چیزی است و در اصطلاح پارچه ای که زن سرش را با آن می پوشاند اطلاق می شود. (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص۲۱۰) امّا نکته ای که قابل توجه است این است که کارکرد مقنعه فقط پوشاندن سر نیست؛ بلکه باید گریبان را نیز بپوشاند و این معنا از کلمه «جیوب» فهمیده می شود. (مصطفوی، ۱۳۶۰، ج۲ ص۱۵۷)
آیه ای دیگر چگونگی پوشیدن چادر را به زنان آموزش می دهد.« یا أیّها النّبیّ قلْ لأزْواجک وبناتک ونساء الْمؤْمنین یدْنین علیْهنّ منْ جلابیبهنّ ذلک أدْنى أنْ یعْرفْن فلا یؤْذیْن وکان اللّه غفورًا رحیمًا»(احزاب/۵۹) کلمه «یدنین» از ریشه «دنو» به معنای نزدیک است. (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص۱۷۲) «جلباب» جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشاند. (طباطبائی، ۱۴۱۷ق، ج۱۶: ۳۶۴)
وجه دیگر حجاب، دورى از تبرج یا خودنمایى است، زیرا تبرج رفتار جاهلیت است. «و قرْن فى بیوتکنّ و لا تبرّجْن تبرّج الْجهلیّة الْأولى»(احزاب/۳۳) یعنى در جوامعى که به تمدن نرسیده اند، زنان به خودنمایى می پردازند. پس زن مسلمانی که بدون توجه به قانون الهی، خود نمایی میکند عمل او تبرج جاهلی است، مثلا با آرایشهای تند قسمتهایی از بدن خود را برهنه و آشکار کند.
پوشش سوم سراویل به معنای شلوار است که در روایات به آن اشاره شده است. در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند: خدمت پیامبر اکرم در نزدیکی بقیع نشسته بودیم، زنی سوار بر الاغ از آنجا عبور می کرد که ناگهان به پا زدن الاغ از آن افتاد، پیامبر رویش را برگرداند، اصحاب گفتند: آن زن پایش پوشیده بود و پیامبر فرمود: «اللّهمّ اغْفرْ للْمتسرْولات ثلاثاً أیّها النّاس اتّخذوا السّراویلات فإنّها منْ أسْتر ثیابکمْ و حصّنوا بها نساءکمْ إذا خرجْن»[۱](نوری، ۱۴۰۸ق، ج۳: ۲۴۵) از کنار هم قرار دادن خمار(پوشاندن سر و گردن) و جلباب(پوشاندن سراسری بدن) و همچنین سراویل(پوشاندن کامل پاها)، به یک حجاب کامل در زن می رسیم.
توجه به حجاب با رویکردی عقلایی و علمی:
با رویکرد عقلایی باید به خصوصیات روانی زن و مرد و تناسب حکم حجاب با ایشان و آثار و پیامدهای جامعه شناختی حجاب توجه کنیم. در این جهت بین خلقت زن و مرد، روابط ایشان با یکدیگر، استحکام پیوند خانواده و بالاخره سلامت روانی جامعه ارتباط نزدیکی یافت می شود.
حجاب برآمده از مفهوم و منطقی دیگر، قبل از خود است. در این جهت باید به نیاز فطری بشر در مورد عفت توجه کنیم. عفاف خواسته ای فطری در انسان است. در داستان آفرینش آدم و حوّا به تلاش آنها براى ستر عورت اشاره مى کند که ناشى از کشش فطرى و درونى به حیاست. (اعراف/۲۲، طه/۱۲۱) با مرور تاریخ زندگى انسان هاى پیشین و آثار به جا مانده از کتیبه ها و نقاشى ها در مى یابیم که علت اصلى اختیار پوشاک، سرما و گرما نبود، بلکه داشتن حیا دلیل اصلى پوشاندن شرمگاه بوده است.( مجله پیام زن، مقاله انسان، پوشش و ریشه های تاریخی، ش ۱۹: ۶۹) مسئله پوشش، قبل از اسلام و در ادیان مختلف رایج بوده ولى حد و مرز آن توسط اسلام تعیین شده است. پوششى که در قالب حجاب وضع گردیده، عامل نیرومندى براى حفظ عفت و حیاست. اگر وظیفه پوشش، بیشتر به زن تعلق گرفته، از این روست که ملاک آن مخصوص زنان مى باشد زیرا آنها بیشتر به خودنمایى و جلوه گرى تمایل دارند، بر خلاف مردان که به نگاه کردن و چشم چرانى گرایش دارند.
زن در قبال رعایت حجاب علاوه بر اعلام عفت خود، عفت جامعه را نیز تضمین مینماید، همان گونه که خدای متعال پس از امر به درست پوشیدن چادر می فرمایند: « ذلک أدْنى أنْ یعْرفْن فلا یؤْذیْن»(احزاب/۵۹) این کار برای اینکه (به عفت) شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند، بهتر است. بنابراین رعایت حجاب بهترین راه اعلام عفت است و ثمره آن امنیت جنسی است، همان امنیتی که امروزه حلقه مفقودهای در جوامع غربی است.
کرامت نفس در ارتباطات را می توان با نظریه هربرت مید درباره تعامل نمادین توضیح داد. این نظریه بیان می کند انسانها در ارتباط با سایرین براساس معانی ای که سایرین برایشان دارند، رفتار می کنند.(ر.ک: Blumer, 1969) ما در ارتباط با دیگران از خود پیام هایی جهت برخورد و نوع رفتار دیگران با خویش ارسال می کنیم و این نوع ارتباط در همه مردم وجود دارد. حال کسی که برای خود در نظر دیگران احترام قائل شود سعی می کند پیامی به دیگران ارسال کند که آنها در رفتار با او احترامش را حفظ کرده و به یک رابطه انسانی دست یابند. شاید این مفهوم به مفهوم کرامت نفس در نظر ما نزدیک باشد. در حقیقت کرامت نفس برآمده از خود احترامی(Self-respect) است، یعنی کسی که برای خود در نظر دیگران احترام قائل می شود.
وندی شلیت با اشاره به اهمیت عفاف برای دختران می نویسد: «با حفظ عفاف بعنوان یک دختر خوب، در جایگاه بالاتری قرار می گیری و کرامت نفس خود را حفظ می کنی و در پی آن مردم هم با شما محترمانه برخورد می کنند. فکر می کنم این مسئله به امواجی که از خود به دیگران منتقل می کنی ارتباط دارد. اگر شما این حس را منتقل کنی که «من ارزشی ندارم، هر طور می خواهی با من رفتار کن» آنگاه مردم هم براساس همین حسی که از شما ساطح می شود با شما رفتار می کنند.»(شلیت، ۱۳۸۸: ۶۶) البته این احترام به خود که موجب کرامت نفس می شود از ارتباط درون فردی انسان آغاز شده و همه سطوح ارتباطی او را پوشش می دهد که براساس آن زندگی انسانی شکل می گیرد.
توجه به عواقب و پیامدهای بدحجابی نیز می تواند دلیل دیگری بر انتخاب حجاب کامل باشد:
۱- برانگیختن حس شهوانی مردانی که هر لحظه شاهد پوشش بدن نمای زنان هستند و در نتیجه تولید هزاران نگاه آلوده در هر روز و هر ساعت.
۲- عدم اعتماد و بدبینی متقابل بین زن و شوهر
۳- این نوع پوشش، چراغ سبزی ناخواسته به افراد شهوت ران و سوء استفاده گر است که همواره دردسرهایی را برای دختران و زنان به همراه دارد و باعث ایجاد پریشانی فکری زیادی در آنان می شود.
۴- کاهش امنیت روانی و جسمی برای زنان و دختران
۵- دختران مجرد با این نوع پوشش بخش زیادی از طیف خواستگارها را از دست می دهند. عمدتاً پسرهای متعهد و مقید و سالم به دنبال دختران باحیا هستند و به سراغ دختران بی حجاب نمی روند.
۶- تزلزل خانواده: معمولاً عواقب این پوشش، ازدواج با کسی است که برای او نگاه آلوده دیگران به همسرش بلامانع است. چنین کسی نگاه آلوده به زنان را برای خود هم بلامانع می داند. خوب در این شرایط به نظر شما میزان پایداری این ازدواج چقدر خواهد بود؟
۷- مهمترین و بدترین عقوبت بدحجابی، قهر و عذاب الهی است که اصلاً قابل مقایسه با موارد فوق نیست.
منابع: سایت فرهنگی مذهبی شهید آوینی
نظر دهید